«قطر»، «امارات» و «کویت» سه کشور دیگر منطقه تاکنون حاضر نشدند روابطشان را با ایران قطع کنند و سفیر «عمان» در ایران نسبت به رویهای که عربستان در قبال ایران در پیش گرفت انتقاد کرد. هرچند پیش بینی میشود عربستان فشارها را بر کشورهای منطقه افزایش دهد اما بعید به نظر میرسد به جز چند کشور آفریقایی، کشور دیگری حاضر به قربانی کردن منافعش در ایران، برای جنگ تبلیغاتی موقت عربستان شود و اقدام به قطع روابط با ایران نماید.
نقطه ریزی که در خلیج فارس و کنار قطر میبینید، بحرین است. سودان نیز در نقشه مشخص شده است.
فشار سنگین عربستان از شب گذشته تا بدین جا تنها به همراهی «بحرین» و «سودان» انجامیده که هر دو کشور توان تاثیرگذاری یکی از شیخنشینهای امارات متحده عربی نظیر شیخ نشین دوبی را نیز ندارد. با این حال برای آنکه به ناکامی این پروژه پی برد، «تابناک» نیم نگاهی دارد به وضعیت کشورهایی که روابطشان را با ایران قطع کردند.
چرا بحرین با عربستان همراه شد؟
شیخ نشین بحرین، متشکل از 33 جزیره در خلیج فارس با مجموع وسعت 665 کیلومتر مربع -کوچک تر از وسعت شهر تهران- به پنج استان و تعداد محدودی شهر تقسیم شده که به عنوان حیات خلوت سعودیها شناخته میشود.
بحرین حدود 750 هزار نفر جمعیت دارد که حدود 250 هزار نفر از این جمعیت را خارجیها تشکیل میدهند و در واقع بحرین، یک کشور 500 هزار نفری -معادل یکی از محلات تهران- است. شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه با پشتیبانی علنی عربستان از 1999 قدرت را در این کشور در اختیار دارد و در سال 2002 کشور را به یک پادشاهی مشروطه تبدیل کرده و عنوان خود را از امیر به پادشاه تغییر داد.
جزیره بحرین پیش از این یکی از استانهای ایران بود و در دوران قاجار و پهلوی بر روی نقشه به عنوان بخشی از خاک ایران مشخص میشد. اما از سال 1783، جزیرهٔ بحرین به دست آل خلیفه از اعراب شبهجزیره عربستان افتاد.
این خاندان و مناطق تحت اشغالشان که از قرن نوزدهم تا سال 1971 تحتالحمایهٔ انگلیس بود، تا اینکه ایران در سال 1927 ایران در شکوائیهای رسمی به بریتانیا نسبت به قرارداد این کشور با سلطان نجد و حجاز (که پس از مدتی به عربستان سعودی تبدیل شد) اعتراض کرد، چرا که در بخشی از از این پیمان، از «... تعهد به حفظ روابط دوستانه و صلحآمیز با سرزمینهای کویت و بحرین...» سخن به میان آمده بود.
در مقابل انگلیسیها امیر بحرین را حاکمی مستقل و جزیره و اهالی آن را تحتالحمایه دولت بریتانیا دانستند و مدعی شدند که ادعای حاکمیت ایران بر بحرین بر هیچ مبنای معتبری استوار نیست و بر حکومت این خاندان سنی بر منطقهای که بیش از هفتاددرصد جمعیتش شیعه و در رفت و آمد به ایران بودند، تاکید کردند. با این حال ایران همچنان بر موضع به حق خود پافشاری کرد و در سال 1336 قانون تقسیمات کشوری جدیدی به تصویب رسید که در آن بحرین استان چهاردهم ایران تعیین شده بود و این حق حاکمیتی در نقشههای رسمی ذکر شده بود.
در حالی که موضع انگلستان در حمایت از استقلال بحرین با استقبال کشورهای عربی مواجه شده بود، دولت شوروی اعلان حاکمیت ایران بر بحرین را مورد تأیید رسمی قرار داد. در سال 1967 با تصمیم انگلیسیها به خروج نیروهای خود از منطقه شرق سوئز و خلیج فارس بحث بر سر وضعیت بحرین دوباره به اوج رسید، چرا که کشورهای عربی حتی توان دفاع از خود در مقابل ایران را نداشتند و طبیعتاً اگر انگلیس خلیج فارس را با وضعیت بلاتکلیف بحرین ترک میکرد، ایران به سادگی اعزام نیروی نظامی، مناطق در کنترل یکی از اقوام عربستان را که استان چهاردهم ایران تلقی میشد، آزاد میکرد.
محمدرضا پهلوی در 4 ژانویه 1969 در نشستی خبری در دهلی نو موضع گیری متفاوتی انجام داد و با کوتاه آمدن از حق مسلم ایران در بازپس گیری مناطق اشغال شده، از حق اهالی بومی برای تعیین سرنوشت خود از طریق یک همهپرسی سخن گفت و تاکید کرد: «... چنانچه مردم بحرین علاقهمند به الحاق به کشور من نباشند،
حاکم بحرین در کنار پسر پادشاه سعودی که عملاً تصمیمگیر اصلی عربستان است
ایران ادعای ارضی خود را نسبت به این جزیره پس خواهد گرفت...»، اما شیخ عیسی حاکم وقت بحرین که نتییجه چنین رفراندومی را سرنگونی و تحویل مشروع کنترل بحرین به ایرات تلقی میکرد، این پیشنهاد را رد کرد و در مقابل پاسخ تهدیدآمیزی را از سوی ایران دریافت کرد که در آن آمده بود ایران نه تنها استقلال بحرین را به رسمیت نمیشناسد بلکه در صورت عضویت آن در سازمان ملل از این سازمان خارج خواهد شد.
پس از چندین ماه مذاکرات محرمانه ایران در 9 مارس 1970، با درخواست از دبیرکل سازمان ملل برای اعمال مساعی به منظور تشخیص خواست واقعی مردم بحرین پیشقدم شد. ایران اعلام کرده بود نظر نمایندگان سازمان ملل را در صورتی که با تایید شورای امنیت سازمان ملل همراه باشد خواهد پذیرفت.
بریتانیا نیز از پیشنهاد استقبال کرده و اوتانت دبیرکل سازمان ملل هیئتی را به ریاست ویتوریا گیچاردی را مأمور انجام این کار کرد. هیئت سازمان ملل ادعا کرد که پس از گفتگو با طیف گستردهای از مقامات مذهبی و مدنی و مردم عادی اعلام کرد که تقریباً تمام مردم بحرین خواهان یک حکومت کاملاً مستقل هستند و اکثریت بزرگی از آنها آن را یک کشور عربی میدانند. این تصمیم در شورای امنیت تایید شده و بحرین استقلال خود را در 14 اوت 1971 اعلام کرد و ایران نیز اولین کشوری بود که آن را به رسمیت شناخت.
پس از آنکه حضور بریتانیا در خلیج فارس کاهش یافت، عربستان سعودی کنترل سیاسی بحرین را به دست گرفت و در نقش برادر بزرگتر ظاهر شد تا ثبات در کشوری که اکثریتش را شیعیان تشکیل میدهند اما حاکمانش شیعه نیستند، برقرار بماند. در اعتراضات چند سال اخیر شیعیان نسبت به عدم برخورداری از حداقل حقوق شهروندی، عربستان رسماً نیروهای نظامی برای سرکوب معترضین فرستاد و در مقابل اعتراض ایران نسبت به این سرکوب، روابط ایران و بحرین به تیرگی گرایید و در سطح کاردار دنبال میشد.
جنایتکار جنگی که مقابل عربستان سر خم کرد
عمرالبشیر رئیس جمهور سودان که ثبات در کشورش و عدم دخالت کشورهای غربی برای سرنگونیاش را مدیون عربستان به عنوان حامی اصلیاش است و در تجاوز به یمن نیز نیروی زمینی برای کمک به عربستان اعزام کرده بود، این بار نیز عربستان را تنها نگذاشت و در واکنش به درخواست عربستان، در تماس تلفنی با محمد بن سلمان جانشین ولیعهد عربستان سعودی به وی اطلاع داد که سفیر ایران از سودان اخراج کرده است.
سودان سفیر خود را از ایران را نیز فراخوانده و قطع کامل تمامی روابط دیپلماتیک را به طرف ایرانی اعلام کرده است. سودان همچنین همصدا با عربستان، ایران را به دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه متهم کرده است.
عمر البشیر به واسطه مشارکت موثر در پاکسازی نژادی و کشتار بیش از 200 هزار غیرعرب در نزاع دارفور به اتهام ارتکاب «جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت» در دارفور، تحت تعقیب بینالمللی قرار دارد و چندین ماه پیش همزمان با سفرش به آفریقای جنوبی، دیوان بینالمللی کیفری از آفریقای جنوبی خواسته است عمر البشیر را بازداشت کند اما او در ژوهانسبورگ مورد استقبال قرار گرفت.
در شاخص فساد اداری، این کشور به عنوان یکی از فاسدترین کشورهای جهان از نظر میزان فساد اداری و اختلاس ذکر شدهاست. بر پایه شاخص گرسنگی جهانی که در سال 2013 منتشر شد سودان پنجمین کشور جهان از نظر گستردگی گرسنگی در میان اهالی است و از این نظر در وضعیت هشداردهندهای بهسر میبرد که همه اینها مزایای حضور یک دیکتاتور خونریز در راس قدرت است.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: ایران ، سیاسی ، ،
برچسبها: